بسم الله الرحمن الرحیم ./

اینکه سر صبح بیایم و بنویسم احتمالا یا زیادی سرخوشم یا زیادی مغموم . و صد حمدا لله که دلیل نوشتنم حال خوش است . کتابخانه و میز کاری که حدود یک ماه قبل سفارش داده بودم بالاخره رسید ، از دیروز صبح دل توی دلم نبود احساس میکردم عصر میرسد ، خانه را مرتب کردم و جایش را اماده و تمیز . بعد از ناهار با خستگی تمام خوابیده بودیم . یکی دو ساعت بعدش زنگ زدن که کتابخانه را فرستادند ، خدا میداند چقدر خوشحال بودم و هستم . چقدر شکرش را به جا آورده ام و می آورم . کتاب هایم را چیدم چرخم را گذاشتم روی میز . خوشحال بودم خوشحال هستم . کتابخانه ای که برای خریدش تلاش کردم ، پس انداز کردم ، البته آقای همسر هم کم نگذاشت . 

به خدا گفته ام این نعمت هم امانتی ست ، شبیه تمام امانت هایت ، گفته ام چند روزی دست من می ماند ، گفته ام مالک اصلی و حقیقی اش خودت هستی ، گفته ام کمک کن استفاده های خوب کنم ! رویش کار کنم و مطالعه . گفته ام خدایا دوستت دارم و تشکرمندم :))



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها