بسم الله الرحمن الرحیم ./

تو سرچای اینستام اومده بود. چند تا عکس و یه کلیپ از پدر و مادرش دیدم ، حوالی شبای قدر بود ، ایلین پنج ساله با اون موهای بلند و و چتری های جلوی پیشونیش ، و اون چشای سبز مظلومش ، رو تخت بیمارستان و منتظر اهدای یه قلب بود ، دکترا گفته بودن فقط ده روز دیگه مهلت داره برای پیوند و اگه پیوند نشه . اون روز براش اشک ریختم ، برای دختری که هیچوقت ندیده بودمش هیچوقت صداشو نشنیده بودم اشک ریختم چون نگاهش دیوونم کرده بود . چون اونقدر مظلومانه داشت بهم نگاه میکرد که حس کردم میگه برام دعا کن . شایدم میگفت برای مامان بابام دعا کن . نمیدونم ولی دلمو برد .

شب عید فطر یه قلب برای آیلین پیدا شد . چقدر خوشحال بودم از اینکه خدا بهمون عیدی داده ! اونم یه قلب . ساعتها تو اتاق عمل بود . عمل موفقیت امیزش همه رو خوشحال کرده بود . اما حال آیلین زیاد خوب نبود .

امروز که پیجشو باز کردم . خبر پر کشیدن آیلین رو دیدم و ازون موقع همش دارم فک میکنم اگه قرار بود بره خب چرا قلب پیدا شد ؟! اگه قرار بود بره چرا امید ؟ اگه حکمت خدا رو بذارم کنار ، حس میکنم مث اینه که پدر و مادر آیلین اگه قرار بود از طبقه دوم ساختمون بیفتن زمین و بشکنن ، حالا انگار بردنشون از طبقه دهم پرت کردن .

خدایا ما رو انقد سخت امتحان نکن ، خیلی ضعیف تر از اونی هستیم که فک میکنیم . خدایا به پدر و مادر این فرشته کوچولو صبر بده و خودت مرهم دلشون باش . خدایا . خدایا ببخش اگه تو حرفام جسارت کردم . حکمتتو شکر . حکمتی که هممون ازش بیخبریم .

ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین ، و اجعلنا للمتقین اماما .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها